مالتوس در واقع نظریه ای که داده بود بر اساس امکانات و نرخ جمعیت یک مدل بد بینانه ای بود. در واقع او بر این عقیده بود که جمعیت با یک نرخ تصاعد هندسی رشد خواهد کرد ولی منابعی که در تولید داریم با تصاعد حسابی رشد می کند.
در واقع او بر این عقیده بود که یک جمعیت دو نفره می تواند منجر به یک جمعیت ۴ نفره شود و یک جمعیت چهار نفره می تواند منجر به یک جمعیت ۱۶ نفره در موضوع زاد و ولد شود اما در قسمت تولید به این صورت است که مثلاً در قسمت کشاورزی برای افزایش تولید باید متراژ زمین زراعی را افزایش داد. بر این عقیده بودند که اگر این افزایش ها در بخش تولید و جمعیت همخوانی نداشته باشد در نتیجه منجر به کاهش منابع خواهد شد و به دنبال آن جنگ و قطعی های زیادی به وجود خواهد آمد پس در دوره های مختلف باید شاهد جنگ های بسیاری باشیم اما این تئوری یک تئوری ناصحیح بود زیرا که مالتوس تکنولوژی را در نظر نگرفته بود زیرا که افزایش تکنولوژی تولید را نیز به صورت تصاعدی افزایش خواهد داد.
نظریه جمعیت مالتوس را می توان به صورت زیر رسم همانطور که مشاهده می شود فاصله بینOWٓ دستمزد معیشتی که به سختی معیشت کارگران و خانواده را کفایت میکند از بنابراین متوسط اندازه خانوار و جمعیت باید در این محدوده ثابت نگه داشته شود.
شیب رو به بالای خط GG به ما می گوید که هر افزایشی در نرخ دستمزد بالاتر از wٓ که به خاطر افزایش در تقاضای نیروی کار یا کاهش در هزینه نیروی کار است به نرخ مثبت رشد جمعیت منجر می شود. اما رشد نهایی نیروی کار که از رشد مثبت جمعیت ناشی میشود نهایتاً از تقاضاهای اضافی نیروی کار را مسدود می کند و به این وسیله دوباره نرخ دستمزد به سطح wٓ باز میگردد. طرفی هرچه عرضه نیروی کار بیشتر شود در نتیجه نرخ دستمزد دوباره به سطح معیشتی کشیده می شود طوری که جمعیت دوباره به وسیله عامل کنترل مالتوسی یا طبق نظریه مالتوس کاهش می یابد تا آنجا که تعادل عرضه و تقاضای نیروی کار در نرخ دستمزد معیشتی دوباره تجدید می شود پس در مدل مالتوس واگرایی پایدار نرخ دستمزد اتفاق نمی افتد.
ز